پنجشنبه، ۳۰ شهريور ۱۴۰۲ | 
Thursday, 21 September 2023 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۱۱۲۱۱۳

۱۱۴

۱۱۵۱۱۶۱۱۷۱۱۸۱۱۹۱۲۰۱۲۱۱۲۲>آخر

: صفحه


شماره: ۹۷
درج: دوشنبه، ۲۰ شهريور ۱۳۸۵ | ۱۲:۴۵ ق ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۲۰ شهريور ۱۳۸۵ | ۱۲:۴۵ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • چرا ۱۵۰ سال؟

سخنان هفته‌ی گذشته آقای احمدی‌نژاد از جهاتی بسيار جالب توجه بود: (۱) نکته‌ی اول استمداد ايشان از دانشجويان بود برای فرياد زدن بر سر رئيس جمهور — «دانشجو باید بر سر رئیس جمهور فریاد بزند كه چرا استاد لیبرال و سكولار در دانشگاه ها حضور دارد» و (۲) اين گفته که «نظام آموزشی ما ۱۵۰ سال تحت تاثیر اندیشه های سكولار و استكباری بوده، به نحوی كه به خودباوری و هویت توجهی نمی كرده و سعی داشته نظام سكولار و اندیشه های سكولاریستی را در جامعه گسترش دهد. هزاران PHD را در این زمینه تربیت كرده است و من خطاب به جوانان می گویم تغییر نظام آموزشی سكولار كه ۱۵۰ سال حاكم بوده، كار سختی است و باید به كمك هم این كار را انجام داد. البته اقداماتی در این زمینه شده، ولی كافی نیست و باید با پشتوانه هم این اقدامات را گسترش دهیم» و (۳) دادخواهی يا نمره‌خواهی دانشجويان از ايشان — «دانشجوی امروز ما باید سر رئیس جمهور فریاد بزند كه چرا یك استاد سكولار به خاطر اینكه اندیشه های دانشجو با اندیشه های او مغایرت داشته، به دانشجو نمره كم داده است. دانشجو باید علیه اندیشه های لیبرال و اقتصاد لیبرال فریاد بزند» و البته (۴) به قول ايشان«دیگر زمان آن گذشت كه دانشجوی ما سر اینكه عدس غذایش كم یا زیاد شده صحبت و یا اعتراض كند. اكنون ما می بینیم كه این فضا دیگر حاكم نیست و كمرنگ تر شده و دانشجویان ما برای مطالبات جدی و آرمان های جدی شان فریاد می زنند». خب خدا را شکر که بالاخره دانشجويان ما آرمانخواه شدند. و حالا، به جای در افتادن با دولت به جان استادان‌شان می‌افتند. چه رشادتی از اين بالاتر! خدا را شکر دولت هم که از آنان حمايت می‌کند!


۹۵۲

شماره: ۹۶
درج: پنجشنبه، ۱۶ شهريور ۱۳۸۵ | ۱۲:۱۳ ق ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۱۶ شهريور ۱۳۸۵ | ۱۲:۳۷ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • «شهيدسازی» و «تحمل» (۲)

(۱) آيا فقط جمهوری اسلامی ايران است که «قهرمان» توليد می‌کند؟

صادق زيباکلام «قهرمان‌سازی کاذب» خود را با مقدمه‌ای آغاز کرده بود که دو مدعای اساسی داشت: واقعيت آن است كه هر تعريفي كه از نظام ايران بنماييم، يكي از ويژگي‌هاي عجيب و منحصر به فردش "قهرمان‌پروري" يا "قهرمان‌سازي" آن مي‌باشد. بهترين دليل اين مدعا شمار جوايز بين‌المللي است كه ايرانيان ناراضي ظرف دو دهه گذشته از آن خود ساخته‌اند. ايرانيان تقريبا هر جايزه بين‌المللي كه به منظور بزرگداشت حقوق بشر، آزادي بيان، قلم، مطبوعات و امثالهم بوده را ظرف دو دهه گذشته از آن خود ساخته‌اند. مخالفين يا منتقدين نظام بالطبع پاسخ خواهند داد كه طبيعي است، چرا كه با توجه به ركورد هولناك تجاوز به حقوق بشر و طبيعت آزادي‌هاي سياسي و اجتماعي، خفقان وسركوب حاكم در ايران، اين جوايز بالطبع هم مي‌بايستي به ايرانيان مبارز و قهرمان اعطا شود، اما واقعيت آن است كه اگر ملاك اهداي اين جوايز صرفا و طبيعت آزادي‌هاي مدني و حقوق بشر باشد، در آن صورت عربستان، مصر، سوريه، اردن، امارات، جملگي جمهوري‌هاي آسياي مركزي و قفقاز و بسياري از كشورهاي ديگر پرونده‌هايي به مراتب دهشتناك‌تر از ايران دارند. حديث گوانتانامو، ابوغريب و رفتار اسرائيلي‌ها با فلسطيني‌ها، اما واقعيت آن است كه ظرف دو دهه گذشته به هيچ شهروند سعودي، آذري، قرقيز، فلسطيني يا اردني نه "قلم زرين" اهدا شده، نه "خودنويس طلاي آزادي"، نه لوح "فرشته" عدالت و نه جايزه صلح نوبل. همه اين جوايز را ايرانيان از آن خود كرده‌اند. به هر حال اگر در فوتبال آخر هستيم، در عوض در جدول اخذ جوايز مبارزه با پايمال‌كردن حقوق بشر در صدر قرار داريم.


۱۳۹۰

شماره: ۹۵
درج: چهارشنبه، ۱۵ شهريور ۱۳۸۵ | ۳:۴۵ ق ظ
آخرين ويرايش: چهارشنبه، ۱۵ شهريور ۱۳۸۵ | ۳:۴۵ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • ارزشهای آماری

امشب در اثنای خوردن شام داشتم کانالهای تلويزيون را يکی يکی می‌زدم که رسيدم به خبر شبکه‌ی ۶. کمی درنگ کردم. ديدم تصوير رئيس محترم مجلس در پشت ميز رياست در حال پخش است و گوينده‌ی خبر از قول ايشان به وزير راه می‌گويد که «برای جاده‌های کشور فکری بکنند تا آمار تصادفات جاده‌ها کاهش يابد». از شنيدن «آمار تصادفات جاده‌ها کاهش يابد» بی‌اختيار خنده‌ام گرفت. گويا امروز تنها «نگرانيها» از بابت «آمار» است. «آمارها» می‌گويند که ما خوشبختيم يا بدبختيم. «آمارها» می‌گويند که ما سالم هستيم يا بيماريم. «آمارها» می‌گويند که «تورم» داريم يا نداريم. بنابراين، وزيران محترم بايد بکوشند که «آمارها» را بالا يا پايين ببرند. بد است که «آمار تصادفات و مرگ و مير» در جامعه‌ی ما بالا باشد. به حيثيت بين‌المللی ما لطمه می‌خورد. خب آيا اين نگرش به زندگی انسانی را می‌توان «سنتی» ناميد؟ اصلاً، از اين پوزيتيوست‌تر و غيرانسانی‌تر و غيرمعنوی‌تر ممکن است فکر کرد و حرف زد؟ چه خوب می‌گفت مارکس: «آدمها آن کسی و آن چيزی نيستند که خودشان می‌گويند هستند؟»


۱۱۵۹

شماره: ۹۴
درج: سه شنبه، ۱۴ شهريور ۱۳۸۵ | ۲:۵۷ ق ظ
آخرين ويرايش: پنجشنبه، ۱۶ شهريور ۱۳۸۵ | ۱۲:۱۶ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • «شهيدسازی» و «تحمل» (۱)

هفته‌ی گذشته (۶ شهريور؛ اصل مطلب ظاهرا ۵ شهريور در «اعتماد ملی» منتشر شده است) مطلبی از صادق زيبا‌کلام خواندم که خيلی جای بحث داشت، اما فرصتی نشد که درباره‌اش چيزی بنويسم، چون از اواخر هفته سخت بيمار شدم و هنوز هم به سلامت نرسيده‌ام. باری، حالا می‌خواهم به آن بپردازم. در نوشته‌ی زيباکلام چيزی نبود که کسی ندانسته باشد يا نگفته باشد، اما زدن برخی حرفها به‌ط‌ور شفاهی يک چيز است و نوشتنش يک چيز ديگر، و لذا نوشته‌ی زيباکلام از جهتی خلاف جريان معمول و حتی دور از ادب بود، چون او در فضايی که معمولاً ناراضيان سياسی مظلوم و ستمديده به شمار می‌روند و حال و احترام‌‌شان را رعايت می‌کنند، مدعی شده بود که برخی از مخالفان و ناراضيان نامدار «جمهوری اسلامی ايران» خود هيچ «کسی» نيستند و تمامی حيثيت و آبروی خود را (نه از انديشه‌های نوآورانه و بذل جان و مال در راه آزادی و اعتلای ميهن) از برخورد نامتعارف و غيرعادلانه‌ای دارند که دستگاه امنيتی کشور و مراجع قضايی با آنان کرده‌اند. در واقع، اين افراد حتی به اقدامی جسورانه عليه نظام دست نيازيده‌اند، که مثلا دعوت مردم به شورش خيابانی يا متهم کردن سران نظام به خيانت به ميهن و دفع مفسده‌ی آنان باشد، يا حتی نوشتن کتابهايی در رد عقايد دينی و سلب توجيهات حکومتی از آنها باشد (کدام يک از اين افراد چيزی نوشته‌اند يا گفته‌اند که در سطح سخنان سلمان رشدی يا کسروی يا حتی شريعتی باشد؟ — ديگر چه رسد به زنديقان قديم!).


۱۳۹۴

شماره: ۹۳
درج: دوشنبه، ۶ شهريور ۱۳۸۵ | ۲:۱۳ ق ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۶ شهريور ۱۳۸۵ | ۲:۱۳ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • escribitionist

يکی از ويژگيهای خلاق فرهنگ غربی که هيچ فرهنگ ديگری در جهان امروز آن را ندارد، آفريدن تمايزهای مفهومی ريز و زبانی متناسب برای بيان اين مفاهيم است — چيزی که ما معمولا آن را تنها با يک واژه می‌توانيم بيان کنيم، زبان انگليسی با چندين واژه بيان می‌کند. مثلاً، به همين واژه‌ی «وبلاگ» نگاه کنيم، چه چيزی وبلاگهای مختلف را از حيث سبک و محتوا و نگرش متمايز می‌کند؟ کسی که در وبلاگش شعر می‌گذارد، يا گزارشی خبری می‌دهد، يا به تحليلهای روزنامه‌نگارانه از حوادث سياسی و اجتماعی می‌پردازد، وبلاگش با کسی که از زندگی خودش سخن می‌گويد و افکار خودش را بيان می‌کند چه فرقی دارد و اين فرق را چگونه می‌توان در نامگذاری بيان کرد؟ خب، يک کار نظريه‌پردازی و مفهوم‌سازی همين است که به اين «تفاوتهای باريک» توجه کند و «واژه»ای برای اين تمايزها بيافريند. هفت سال پيش، قبل از اينکه «وبلاگها» تا اين اندازه گسترش يابند، کسی واژه‌ای ساخته بود برای وبلاگها يا «روزنامه»های الکترونيکيی که صاحبان‌شان بيشتر به تفکر شخصی و زندگی خصوصی اهميت می‌دهند، او نام اين نوع وبلاگ‌نويسان را گذاشته بود: escribitionist. 


۲۵۱۷

اول<۱۱۲۱۱۳

۱۱۴

۱۱۵۱۱۶۱۱۷۱۱۸۱۱۹۱۲۰۱۲۱۱۲۲>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / پنجشنبه، ۳۰ شهريور ۱۴۰۲
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9